
یکی از نیازهای اولیه انسان، پوشاک است. و نحوه تهیه آن از دیرباز موردتوجه انسان بودهاست. در نتیجهی پیشرفت تمدنها و دستیابی به تولید پارچه، به مرور هنر خیاطی به وجود آمد اما نه به شکلی که اکنون و حتی چند قرن گذشته وجود داشت. از لباسها و پوشش انسانهای اولیه، به دلیل ازبین رفتن اطلاعات زیادی در دست نیست، اما چیزی که روشن است، آن است که از حدود 180هزار سال پیش این انسانها دارای پوشش بودهاند.
یافتههای باستانشناسی نشان دادهاند که انسانها در آغاز ابزار خیاطی پیچیدهای نداشتند و از شاخ و استخوان حیوانات به عنوان سوزن و از زردپی آنها به عنوان نخ استفاده میکردند.
به هر ترتیب، ابزارخیاطی تا قرنها وسایل ساده و بسیار ابتدایی بودند تا قرن 14 میلادی که سوزنهای آهنی ساخته شد، این سوزنها استحکام بالایی داشتند و خیاطی با دست را آسان میکردند. و حدود صدسال بعد یعنی در قرن 15، با تبدیل این سوزنها به سوزنهای دارای سوراخ زمینهساز آغاز خیاطی به شکل جدیدتری شدند. پس از قرن15 خیاطی کمکم به سمت مکانیزه شدن رفت که این فرآیند سه قرن به طول انجامید.
چرخ خیاطی به عنوان یک وسیله مهم و تاثیرگذار در این زمینه، سرگذشت جالبی دارد که دانستن آن خالی از لطف نیست.
در سال 1775 شخصی به نام چارلز ویزنتال، که یک مکانیک آلمانی بود، ماشینی ساخت و اولین نفری بود که نشانداد ایدهی ساخت چرخ خیاطی عملی میشود. انتظاری که از یک چرخخیاطی داشتند این بود که بتواند یک کوک ساده را بدوزد و این نیازمند آن بود تا سوزن را 180 درجه بچرخانند و مراحل دوخت را ادامه دهند. همین امر تولید چرخ را مشکل کرده بود، تا اینکه ویزنتال دریافت که با استفاده از یک سوزن دوطرفه دیگر نیاز به چرخاندن سوزن نیست. ویزنتال اختراع خود را ثبت نکرد اما باعث شد افراد دیگری پس از او دست به ساخت چرخخیاطی بزنند.
از اواخر قرن 17، افراد بسیاری وسیلهای تحت عنوان چرخخیاطی اختراع کردند اما هریک به دلایل کارآمد نبودن، ثبت اختراع نشدن یا تخریب توسط دیگران و.... امکان توسعه نمییافتند. تا درنهایت در سال 1846 شخصی به نام الیاس هاو موفق به ثبت اولین چرخخیاطی شد. چرخی که هاو ساخت متشکل از یک سوزن نخدار و دو منبع نخ بود. و بسیار مورد استقبال قرارگرفت به طوری که هاو برای تولید، به دلیل اینکه پول کافی نداشت، بهناچار نیمی از درآمدهای اختراع خود را، به فردی ثروتمند به نام جورج فیشر داد و فیشر در ازای آن، پول تولید چرخخیاطی را پرداخت کرد.
هاو و فیشر تمام وقت خود را برای توسعه این اختراع قرار دادند و در نهایت حاصل تلاشهای آنها در دوسال، فروش یک نمونه از آن در بوستون بود. مشکلات اقتصادی، ناکارآمدی عملی دستگاه و همچنین عدم دستیابی به بازار نیویورک باعث شد تا پیشرفت چندانی نداشتهباشند. برادر هاو به اروپا رفت و موفق شد تا دستگاه را به فردی انگلیسی به نام ویلیام توماس بفروشد. عملکرد ضعیف دستگاه باعث شد تا توماس از هاو بخواهد برای اصلاح آن به انگلیس برود. او در انگلیس ماهها بر روی اختراع خود کارکرد اما نتوانست کاریکند، در نتیجه به سختی و درحالی که پولی نداشت به آمریکا بازگشت. در بدو ورود خود متوجه شد که افراد زیادی به تقلید از او اقدام به ساخت چرخخیاطی کرده و از تمام یا بخشی از فرآیند اختراعاش استفاده کردهاند. او با در دست داشتن برگه ثبت اختراع خود تصمیم گرفت آنهارا تحت فشار قرار دهد و همین باعث شد به فرد ثروتمندی تبدیل شود.
با پیشرفت اقدامات هاو، عدهای از تولیدکنندگان که یکی از آنها آیزاک سینگر بود، تصمیم گرفتند با او مقابله کنند. سینگر، اولین چرخخیاطی تجاری را ساخته بود که با حرکت پا کار میکرد و قادر بود همزمان از بالا و پایین بدوزد. و از آنجایی که عملکرد بهتری هم نسبت به چرخ هاو داشت، مورد استقبال بیشتری قرار گرفته بود.
سینگر تصمیم گرفت با یافتن فردی که قبل از هاو چرخ را اختراع کرده بود از خود رفع اتهام کند، پس وکلای خود را به نقاط مختلف فرستاد. نتیجه؛ یافتن شخصی بود به نام والتر هانت که در سال 1833 اختراع خود را انجامدادهبود. سینگر امیدوار بود بتواند دادگاه را قانع کند اما پذیرفتهنشد، زیرا هانت اختراعش را ثبت نکردهبود.
سینگر دست از تلاش برنداشت و به جستجوی خود ادامه داد و با فردی به نام جان فیشر انگلیسی آشنا شد که در سال 1844 چرخخیاطی را اختراع کردهبود، اما آن زمانی که برای بررسی به منچستر رفتند، متوجه شدند که به دلیل اهمال کاری مسئولبایگانی، سند اختراع فیشر مفقود شده و بدین ترتیب سینگر در این رقابت شکست خورد.
اما این پایان کار سینگر نبود. بلکه سالها بعد، او تبدیل به یکی از موفقترین شرکتهای تولیدکننده چرخخیاطی در جهان شد به گونهای که مردم در سراسر دنیا از محصولاتاش استقبال کردند و پس از خانگی شدن چرخ خیاطی در بیشترخانهها، چرخ سینگر وجود داشت.
تاریخچه چرخ خیاطی نشاندهنده تلاش و پشتکار بسیاری از مخترعان و صنعتگران در طول سالها است. بدون شک، این اختراع مهم نقش بسزایی در پیشرفت صنعت پوشاک و ارتقای کیفیت زندگی بشر داشته است.